مجله الکترونیکی دبیرستان امام صادق (ع)‏
797 subscribers
2.34K photos
133 videos
239 files
407 links

مجله الکترونیکی دبیرستان پسرانه امام صادق (ع)‏ دوره دوم
مدیریت کانال : @besadegh
Tel : 03136637000
Download Telegram
S.Mohsen
https://telegram.me/Fi_Rehabe_Ali
🔶🔶جرعه ای از جام
علی(۲۹۸ )🔶🔶
-------------------------------------ا
"نوروز" "پیروز" و "عیدتان" "مبارک"
[گرصلح کنی لطیف باشد
در وقت. "بهار" و مهربانی]
******************
آیین ها، مراسم، یادمان ها، شعائر، و جشن ها، نقش مهمی در ایجاد الفت و پیوند میان اجتماع انسانی دارد. ملت ها و اقوامی که در تقویم و پیشینه خویش، یادمان ومناسبت بیشتری برای بزرگداشت شادی ها دارند، همبستگی و پیوستگی مستحکمی دارند. در پیشینه خردمندانه ایرانیان، برای ماندگاری و تاثیر گذاری جشن ها و شادی ها، نوعی همسانی و سازگاری با طبیعت و خلقت بوجود آمده است. ایرانیان باستان بر این باور بوده اند که نسبت یافتن"سنت" با طببعت و فطرت و سازگاری"آیین" با طینت و خلقت، رمزی است برای ماندگاری و رازی است برای مانایی .آیین ایرانیان، بسان آینه ای بوده برای تاباندن و نشان دادن طهارت طبیعت و پاکی سرشت و طینت. این یعنی جاری بودن و گذشتن ، همسان رود. فوران و جوشش پیداکردن و شستن تکدر و کدورت ، چون چشمه ساران. باریدن و بخشیدن، بسان باران. جشن "یلدا" برای قد کشیدن روشنایی و کوتاه شدن ظلمت و سیاهی."شادمانه" دویدن و پریدن برای رفتن "زردی" و ماندن"سرخی" همانند "آتش اهورایی". بزرگداشت روییدن و نکوداشت شکفتن یعنی"بهار". وقتی یک سنت بسان"نوروز" از نوزایی و همدلی ، برکندن کینه ها و کنار یکدیگر بودن بگوید، وقتی یک آیین، آینه ای بشود برای تاباندن زیبایی و پاکی طبیعت، باید آن را پاسداشت و خجسته خواند. نیکویی در"پندار"، "گفتار"و "کردار"، از آموزه های آسمانی، دیرینه و خردمندانه نیاکان ما ایرانیان بوده است.همانان که باور به"اهورا مزدا" داشتند و خداوند خرد و دانایی را می خواندند. نکوداشت آیین ها و شادمانه های نیکو بسان"نوروز" ، برای آن است که همه جهانیان و ایرانیان، در کنارسنت ها و نشست های دوستی، دور از دشمنی ها و دشمن خواندن،دستهای یکدیگر را به مهر و آشتی بفشارند. در آستانه نوشدن طبیعت و" نوروز" به آستان ایزد منان ، سر فرود می آوریم و با نیایشی از. "نهج شریف ، خدای
"بهاران" را می خوانیم:(وانشر علینارحمتک بالسحاب المنبعق و "الربیع" المغدق)"ای بخشایش گر، ابر های باران را بر ما بفرست و "بهاران" را برای ما سرشار و پرباران بگردان.
>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>
[فکنت الرجا للمبتئس و البلاغ للملتمس ندعوک حین قنط الانام و منع الغمام وهلک السوام أَلاَ تُؤَاخِذَنَا بِأَعْمَالِنَا ولاَتَأْخُذَنَا بِذُنُوبِنَاوَانْشُرعلینا
رَحْمَتَكَ بِالسَّحَابِ الْمُنْبَعِقِ و الرَّبِيعِ الْمُغْدقِ والنَّبَاتِ الْمُونِقِ سَحّاً وَابِلاً تُحْيِي بِهِ مَا قَدْ مَاتَ وَ تَرُدُّ بِهِ مَا قَدْ فَات اللهم سقیا منک محییه مرویهَ تامَّهً عَامَّهً طَيِّبَهً مُبَارَكَهً هَنِيئَهً مَرِيعَهً زَاكِيا نبتهاً ثامِراً فَرْعُهَا نَاضِراً وَرَقُهاَ تنْعِش بهاُالضَّعِيفَ مِنْ عِبَادِكَ وتحییَ بِهَاالمیت مِنْ بِلاَدِک.نهج-خطبه۱۱۵]
****************************
پروردگارا، تو امید درمندان هستی و اجابت کننده نیازمندان. تو را می خوانیم در هنگامه ای که مردمان درمانده اند و ابرها از باریدن باز مانده اند و دام ها(حیوانات)به هلاکت افتاده اند. پروردگارا، ما را برای رفتارمان بازخواست مکن و برای گناهان، گرفتار مکن.پروردگارا با ابرهای پر باران و "بهاران" سرشار و پربار، ما را مشمول رحمت خویش ساز. پروردگارا، کشتزارهای ما را شاداب کن و (پر آبی) را آن سان ساز تا زمین های خشکیده ، سرسبز گردد و آن چه از دست رفته است، جبران شود. پروردگارا، بارانی حیات بخش، سیراب کننده، فراوان، پاکیزه، پربرکت، گوارا و زایشگر بر ما بفرست تا رویش زیاد شود و شاخه ها پربار گردد و برگ ها شاداب شود و محرومان از بندگان ، معیشت یابند و آبادانی به سرزمین های بی حاصل، باز گردد.
🎯🎯🎯🎯

دیر گاهی است که افتاده‌ا‌م
از خویش به دور
شاید این عید،
به دیدار خودم هم بروم...


قيصر امین‌پور
Forwarded from تبیان
📚📚📚📚
#به_کتابخوانی_کمک_کنیم

🖋 سال نو، کتاب نو؛ کتاب‌های خواندنی برای نوروز 97

📌 بخوانید:
👇
goo.gl/RJDA3j

🆔 @TebyanOnline
خداوندهمه مارا از افراط دراستفاده ازدنيای مجازی نجات دهد.
هوالباقی؛ داریوش شایگان درگذشت. خبر کوتاه و ساده بود. گویی همه انتظار شنیدن آن را داشتند زیرا از هفته ها پیش او در بیهوشی تمام به سر می برد و کمتر به بهبودش امید داشتند. اما خبر در حقیقت، خبرِ ضایعه و مصیبتی بزرگ بود. برای کسی که از پنجاه سال پیش او را می شناخته و سال ها با او انس و الفت و دوستی و همدمی و همزبانی داشته است، تحمل شنیدن این خبر دردناک بود. در این دو سه دهه اخیر ما کمتر یکدیگر را می دیدیم ولی هرگز عهد دوستی را نگسستیم. اختلاف سلیقه های سیاسی داشتیم. او در سیاست کانتی بود و با اینکه جهان کنونی و سیاست آن را می شناخت به صلح دائم کانت می اندیشید و سیاستی را دوست می داشت که اخلاقی باشد. به سیاست کاری نداشته باشیم زیرا دوستی ما ورای این حرف ها بود. سیاست ما را به هم نزدیک نکرده بود که از هم جدا و دورمان کند.
شایگان که بود و چه کرد؟ او مردی نجیب، محجوب، منیع الطبع، کم حرف، و اهل دوستی و وفا و دور از تظاهر و تکلف بود. زندگی و مرگ را آسان می گرفت و کمتر غم دنیا می خورد. شایگان از بسیاری از ما بیشتر کتاب می خواند و بهتر می فهمید و به همه چیز و همه جا و حتی به فلسفه شاعرانه نگاه می کرد.
او شاعری بود که نمی دانیم چرا بعد از انتشار اولین دفتر شعرش دیگر شعر نسرود و به سراغ فلسفه و تصوف و ادیان شرقی رفت و دوره کوتاهی از زندگی اش را بیشتر صرف فلسفه کرد. حاصل این دوران، کتاب های "آسیا در برابر غرب"، "بت های ذهنی و خاطره ازلی" و "انقلاب دینی چیست" بود. این دوران دوران غلبه فلسفه به شعر در اندیشه شایگان بود که در حدود ده سال طول کشید.
سپس شایگان به عهد جوانی خود بازگشت. هر چند که فلسفه هنوز او را رها نکرده بود. او باز هم فلسفه می نوشت اما زبانش، زبان شعر بود. گویی شعر و فلسفه در آثاری مثل "افسون زدگی جدید" به صلح و سازش رسیده بودند. مختصر بگویم. شایگان هرگز اهل بحث و جدل نبود. حتی کتاب های فلسفی اش را هم به زبان بحثی ننوشت. شاعری که به فلسفه رو می کند طبیعی است که اصراری در نوشتن و گفتن به زبان فلسفه نداشته باشد.
بالاخره شایگان در دو دهه آخر عمر به شعر و ادب بازگشت و سه اثر گرانبها در باب پنج شاعر بزرگ ایران و دو شاعر و نویسنده نامدار فرانسه بودلر و مارسل پروست نوشت. این هر سه اثر در ادب و نقد ادبی ایران ماندگار خواهند بود. آنها از جنس و سنخ تتبعات ادبی مرسوم نیستند، بلکه گزارش درآمیختگی شعر و رمان با جان نویسنده اند.
در پایان عمر هم می خواست بازگشتی به فلسفه داشته باشد و درباره جهان کنونی که جهان ریاضی و هندسی است، کتابی بنویسد. کاش بود و این کتاب و بسی آثار خوب دیگر می نوشت.
دریغا که دیگر نیست. من و شایگان بسیار به هم نزدیک بودیم ولی او وسعت نظر و بینش و ذوقی داشت که من از آن بی بهره ام و نظیرش را کمتر می توان سراغ گرفت. مهمتر اینکه او می توانست زیر آسمان های جهان به سر برد و به همه فرهنگ ها احترام بگذارد و ایران را نیز عاشقانه دوست بدارد. روانش شاد باد. استاد رضا داوری اردکانی
⭕️هندسۀ کلام در نهج البلاغه

نهج‌البلاغه از نظر هندسۀ کلام، کتابی بی‌مانند است. مراد از هندسۀ کلام، این است که هر بند مستقلّ در این متن، از اتقان، اعتدال، موزونی، پیوند منطقی و جهت‌داری در یک زمینه بهره‌مند است و ساختار و بافتاری بدیع در نظمی مهندسی شده پیشِ روی خواننده و تأمّل‌کننده می‌گذارد؛ همچون خانه‌ای استوار و زیبا که هرچیز آن در بهترین مکان، جای گرفته و مناسب‌ترین صورت را یافته است؛ چه سخنانی که بالبداهه و ارتجالی گفته شده و چه بخشنامه‌ها و آیین نامه‌هایی که حاصل اندیشه‌ها و تجربه‌های طولانی است که امام (ع) انشا کرده و نوشته است! جرج جرداق مسیحی دراین باره می‌نویسد:

«اندیشه‌های تازه همچنان در نهج‌البلاغه از نهاد فکرتهای والای امام می‌زاید و انسان در برابر مجموعه‌ای بی‌پایان قرار می‌گیرد، ولی نه مطالبی که روی هم نباشته باشد، بلکه سخنانی پیوندیافته و مرتّب که در مراتبی والا پیش می‌روند و در هر گام، هماهنگ هم اند؛ و هرگز جدایی و فرقی بین نوشته‌های علی و گفته‌های ارتجالی بلیغش نیست.»

برای نمونه، بند زیر در نظر گرفته شود و به اتقان، اعتدال، موزونی، پیوند منطقی و جهت‌داری در یک زمینه، و نیز ساختار و بافتار کلام دقّت شود:

«أَوَّلُ الدِّینِ مَعْرِفَتُهُ، وَ كَمَالُ مَعْرِفَتِهِ التَّصْدِیقُ بِهِ، وَ كَمَالُ الْتَصْدیقِ بِهِ تَوْحِیدُهُ، وَ كَمَالُ تَوْحِیدِهِ الْإِخْلاصُ لَهُ، وَ كَمالُ الإِخْلاصِ لَهُ نَفْىُ الصِّفاتِ عَنْهُ، لِشَهادَۀِ كُلِّ صِفَۀٍ اَنَّهَا غَیْرُ الْمَوْصوفِ، وَ شَهَادَۀُ كُلِّ مَوْصوفٍ اَنَّهُ غَیْرُ الصِّفَةِ؛ فَمَنْ وَصَفَ اَللّهَ ـ سُبْحانَهُ‌ـ‌ فَقَدْ قَرَنَهُ، وَ مَنْ قَرَنَهُ فَقَدْ ثَنّاهُ وَ مَنْ ثَنّاهُ فَقَدْ جَزَّأَهُ، وَ مَنْ جَزَّأَهُ فَقَدْ جَهِلَهُ، وَ مَنْ أَشارَ اِلَیْهِ فَقَدْ حَدَّهُ، وَ مَنْ حَدَّهُ فَقَدْ عَدَّهُ، وَ مَنْ قالَ فِیمَ؟ فَقَدْ ضَمَّنَهُ، وَ مَنْ قالَ عَلامَ؟ فَقَدْ أَحْلَی مِنْهُ»؛
(نخستین شالوده و پایۀ دین، معرفت اوست، و کمال معرفتش، تصدیق به اوست، و کمال تصدیق به او، شهادت بر یگانگی و توحید اوست؛ و کمال توحیدش، اخلاص [در نیّت و عمل] برای اوست، و کمال اخلاص، نفی کردن صفات از اوست. بنابراین، هرکسی خداوند را به صفتی متّصف کند، او را با چیزی مقارن کرده است، و چون چیزی را قرین او گرداند، او را دو حقیقت دانسته است؛ و چون او را دو حقیقت دانست، قابل تجزیه‌اش گردانیده است، و چون قابل تجزیه‌اش به شمار آورد، به حقیقتش جاهل شده است؛ و چون به او اشاره کرد، البتّه او را محدود کرده است، و چون محدودش کرد، به یقین او را شماره کرده است؛ و کسی که گوید: «در چیست؟» او را در ضمن چیزی قرار داده، و کسی که گوید: «بر چیست؟» محلّی را از او تهی کرده است).
نهج البلاغه ، خطبۀ ۱

#نکته_ها #نهج‌البلاغه #امیر‌مؤمنان #فصاحت #بلاغت #اعتدال #موزونی

📍کانال مصطفی دلشاد تهرانی
ششم فروردين زادروز جناب زرتشت است (طبق باور زرتشتيان ايراني) حضرتش - كه قرائن و شواهد بر رسالت ايشان دلالت دارند - اگر پيامبر هم نباشد، باز نمي توان او را انساني عادي به شمار آورد. كسي كه حتى قدري اوستا يا متون كهن ديگر مانند گاتاها و ... را مرور كند يا در اساس انديشه نورمحور آيين او بيانديشد و به سه بنيان " پندار نيك، گفتار نيك و كردار نيك" توجه يابد، لاجرم در مقابل شخصيت گرامي جناب زرتشت خضوع و قدرداني و احترام و ادب خواهد داشت. بي ترديد اسلام امروز ما ايرانيان حاصل سلامت نفس و پاكي طينت نياكان زرتشتي ماست. اگر آموزه هاي نوراني و تعاليم پاك آيين زرتشت نبود و دلهاي صاف ايرانيان باستان زمينه پذيرش دعوت آسماني اسلام به نور و نيكي را نداشت، بي شك امروز اسلام در اين خاك چنين ريشه دار و عميق نمي شد. اين است كه به نياكان خويش افتخار مي كنم و به سلامت نفس و صفاي بطن شان مي بالم و از نيكي پندار و گفتار و كردارشان سربلندم.
⚜️ می‌خواستم تو را خورشید بنامم -از روشناییِ منتشرت- دیدم که خورشید، سکه صدقه ایست که تو هر صبح از جیبِ شرقی ات در می آوری، دورِ سرِ عالم می چرخانی و در صندوقِ مغرب می اندازی و بدین سان استواریِ جهان را تضمین می کنی.

⚜️ می‌خواستم تو را آسمان بخوانم -از وسعتِ آبیِ نگاهت- دیدم که آسمان، سجادهٔ کوچکی است که تو برایِ عبادتِ مدامت زیرِ پا می‌افکنی.

⚜️ می خواستم نامِ تو را ابر بگذارم -از شدت کرامتت- دیدم که ابر دستمالی است که تو با آن عرقهایِ آسمانی ات را از جبین می ستری و بر پیشانیِ زمینهایِ تبدار می گذاری.

⚜️ می‌خواستم تو را نسیم لقب دهم -از لطافت و مهربانی ات- دیدم که نسیم، فقط بازدمِ توست که در فضایِ قدسیِ فرشتگان تنفس می کنی.

👈🏻به اینجا رسیدم که:
زیباترین و زیبنده ترین نام، همانست که خدا برایِ تو برگزیده است، ای کریم ترین بخشندهٔ رویِ زمین. ای #جواد!

(آسمانی ترین مهربانی، سید مهدی شجاعی)