مجله الکترونیکی دبیرستان امام صادق (ع)‏
797 subscribers
2.34K photos
133 videos
239 files
407 links

مجله الکترونیکی دبیرستان پسرانه امام صادق (ع)‏ دوره دوم
مدیریت کانال : @besadegh
Tel : 03136637000
Download Telegram
⭕️هندسۀ کلام در نهج البلاغه

نهج‌البلاغه از نظر هندسۀ کلام، کتابی بی‌مانند است. مراد از هندسۀ کلام، این است که هر بند مستقلّ در این متن، از اتقان، اعتدال، موزونی، پیوند منطقی و جهت‌داری در یک زمینه بهره‌مند است و ساختار و بافتاری بدیع در نظمی مهندسی شده پیشِ روی خواننده و تأمّل‌کننده می‌گذارد؛ همچون خانه‌ای استوار و زیبا که هرچیز آن در بهترین مکان، جای گرفته و مناسب‌ترین صورت را یافته است؛ چه سخنانی که بالبداهه و ارتجالی گفته شده و چه بخشنامه‌ها و آیین نامه‌هایی که حاصل اندیشه‌ها و تجربه‌های طولانی است که امام (ع) انشا کرده و نوشته است! جرج جرداق مسیحی دراین باره می‌نویسد:

«اندیشه‌های تازه همچنان در نهج‌البلاغه از نهاد فکرتهای والای امام می‌زاید و انسان در برابر مجموعه‌ای بی‌پایان قرار می‌گیرد، ولی نه مطالبی که روی هم نباشته باشد، بلکه سخنانی پیوندیافته و مرتّب که در مراتبی والا پیش می‌روند و در هر گام، هماهنگ هم اند؛ و هرگز جدایی و فرقی بین نوشته‌های علی و گفته‌های ارتجالی بلیغش نیست.»

برای نمونه، بند زیر در نظر گرفته شود و به اتقان، اعتدال، موزونی، پیوند منطقی و جهت‌داری در یک زمینه، و نیز ساختار و بافتار کلام دقّت شود:

«أَوَّلُ الدِّینِ مَعْرِفَتُهُ، وَ كَمَالُ مَعْرِفَتِهِ التَّصْدِیقُ بِهِ، وَ كَمَالُ الْتَصْدیقِ بِهِ تَوْحِیدُهُ، وَ كَمَالُ تَوْحِیدِهِ الْإِخْلاصُ لَهُ، وَ كَمالُ الإِخْلاصِ لَهُ نَفْىُ الصِّفاتِ عَنْهُ، لِشَهادَۀِ كُلِّ صِفَۀٍ اَنَّهَا غَیْرُ الْمَوْصوفِ، وَ شَهَادَۀُ كُلِّ مَوْصوفٍ اَنَّهُ غَیْرُ الصِّفَةِ؛ فَمَنْ وَصَفَ اَللّهَ ـ سُبْحانَهُ‌ـ‌ فَقَدْ قَرَنَهُ، وَ مَنْ قَرَنَهُ فَقَدْ ثَنّاهُ وَ مَنْ ثَنّاهُ فَقَدْ جَزَّأَهُ، وَ مَنْ جَزَّأَهُ فَقَدْ جَهِلَهُ، وَ مَنْ أَشارَ اِلَیْهِ فَقَدْ حَدَّهُ، وَ مَنْ حَدَّهُ فَقَدْ عَدَّهُ، وَ مَنْ قالَ فِیمَ؟ فَقَدْ ضَمَّنَهُ، وَ مَنْ قالَ عَلامَ؟ فَقَدْ أَحْلَی مِنْهُ»؛
(نخستین شالوده و پایۀ دین، معرفت اوست، و کمال معرفتش، تصدیق به اوست، و کمال تصدیق به او، شهادت بر یگانگی و توحید اوست؛ و کمال توحیدش، اخلاص [در نیّت و عمل] برای اوست، و کمال اخلاص، نفی کردن صفات از اوست. بنابراین، هرکسی خداوند را به صفتی متّصف کند، او را با چیزی مقارن کرده است، و چون چیزی را قرین او گرداند، او را دو حقیقت دانسته است؛ و چون او را دو حقیقت دانست، قابل تجزیه‌اش گردانیده است، و چون قابل تجزیه‌اش به شمار آورد، به حقیقتش جاهل شده است؛ و چون به او اشاره کرد، البتّه او را محدود کرده است، و چون محدودش کرد، به یقین او را شماره کرده است؛ و کسی که گوید: «در چیست؟» او را در ضمن چیزی قرار داده، و کسی که گوید: «بر چیست؟» محلّی را از او تهی کرده است).
نهج البلاغه ، خطبۀ ۱

#نکته_ها #نهج‌البلاغه #امیر‌مؤمنان #فصاحت #بلاغت #اعتدال #موزونی

📍کانال مصطفی دلشاد تهرانی